گرگی که پایانش را می بیند
شاعر : علی حاتمیان
ادامه داد تا به امروز رسید،
همان گرگ پیر تیر خورده...
به زوال و فرسودگی میرسید؛
به ناتمام شدن در تمام داستان...
ولی به امروز امید میبست؛
به امروز بی فکر فردا...
فقط به امروز که فردای دیروز بود،
همین امروز که پایان تلاشهایش را در کشیدن تیر از پهلویش میدید!
به خون سیاه و لخته شده اش...
نمیرسند به دادش که دادش در آید!
به نغمه ها دیگر دلخوش نمیشود؛
گرگی که پایانش را میبیند.