هیر و بیر
شاعر : مسلم آهنگری
تره بار محله ی ما را ، فرصتی شد ، بیا بزن ، قدمی
بس گران است قیمت کالا ، سهم ما گشته فلفل و کلمی
هایپر استار های پی در پی ، چه شلوغند و مردمان ثواب
کارت ها می کشند میلیونی ، خنده هاشان ندیده ، غمی
هیر و بیریست ، می رود بالا ، صبح یکبار و شب دگر ، اما
آنکه مفت است ، صفحه های مجاز، می نویسند کپی شده، قلمی
دیدم امروز شعر قیصر را ، آن یکی داده بود ،مجانی
دیگری شعر خوب پروین را ، عَلمش کرده بود با اِلمی
اهل عرفان همه سرازیرند ، رو به هفتاد توی ، مو لانا
جابجایی جمله ها ، در هم ، اندکی آب رفته داده ، نَمی
یاد استادمان بخیر که گفت : نقل قولی که می کنی ، بنویس
آنکه در وادی مجاز کنون ، هست اما ، نمونه های، کمی
الغرض ، مفت را طنابی کن ، حلقه آویز هر چه بادا، باد
جملات صحیح را به غلط ، عربی را به دیده ی عجمی
به سرابی چو آب ، موج به موج ، می رود کشتی مجاز به، جاز
هر که جا مانده از شب پیشین ، رفته امروز در ، بلمی
روزگاری اگر زمین و زمان ، شامل پست های مفت شود
هر که دنبال خویش می گردد ، نیست ، جز نیست ، در عدمی !