مینیاتور
شاعر : جواد مهدی پور
مثل گیسوی تو ، عمرم به درازا نکشد
قصه غصه ی دل ، تا شب یلدا نکشد
دل من بسته به گیسوی تو می باشد و بس
جز سر کوی تو سر ، مست به هر جا نکشد
نفسی را که کشیدی تو به بالین دلم
سر بیمار دل آشفته ، مسیحا نکشد
با وجود گل زیبای رخت ، فرشچیان
مینیاتوری از آهوی ختن را نکشد
دور لب های تو کافیست مرا ، دریایم
بعد از این کلک خیالم ، لب دریا نکشد
من خودم را به ته چاه بلا کردم تا ،
نقشه ی وسوسه آمیز ، زلیخا نکشد
خواب شیرین من ، ای هر شب رویایی من
پیش من باشی اگر ، کار به رویا نکشد